پی‌آمد

پی‌آمدِ آنچه بر من می‌گذرد

پی‌آمد

پی‌آمدِ آنچه بر من می‌گذرد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

درنگ

دوشنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۷:۴۴ ق.ظ

 

من اهل پادکست گوش دادن نیستم، چند باری تلاش کردم اما واقعا جذب نشدم. سارا زیاد پادکست گوش می‌دهد از آنهایی که تم داستان و روایتِ یک رویداد است، با وجود این که گاها جذب داستانش می‌شدم اما باز هم چیزی در گوش دادنش آزارم می‌داد. مدتی قبل بحثی بی‌ربط از جایی بی‌ربط شکل گرفت باعث شد ادبیات و کلماتی برای توصیف چرایی این موضوع داشته باشم*. آن بحث این بود که من آدم کتاب‌خوانی نیستم، به این معنی که تعداد زیادی کتاب را در مدتی کوتاه نمی‌خوانم و حتی به نظرم این کار مخرب است و شخصا ترجیح می‌دهم کتابهای غیر داستانی را بیشتر از ماهی یک بار نخوانم. در بحث کردن با این و آن که چرا به نظرم خواندن کتاب زیاد در مدت کوتاه مفید نیست به یک واژه رسیدم: درنگ! بعضا به حرفهای من نقد می‌کردند که با تکنیک‌های تندخوانی می‌شود کتاب قطوری را در مدتی کوتاه خواند اما من همچنان حرفشان را قبول نمی‌کردم اما نمی‌توانستم توضیح دهم که ایراد حرفشان چیست، حالا می‌فهمم: با تکنیک‌های تندخوانی همچنان شما نمی‌توانید بر سر کتاب درنگ کنید. مشکلم با پادکست نیز همین است، پادکست فرصت درنگ بر محتوی را به شما نمی‌دهد، شما نمی‌توانید جمله‌ای که نمی‌فهمید را بارها بخوانید، شما نمی‌توانید بر سر قسمتی ایستاده و در اینترنت درباره آن جست و جو کنید و جزئیاتش را بفهمید، مهمتر از همه شما نمی‌توانید با محتوی دیالوگ برقرار کنید و از جاهای نامفهومش سوال بپرسید و به متن نقد وارد کنید و ...، تمام این‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که بر سر محتوی درنگ کنید، نه این که تکنیک‌های تندخوانی در عین حفظ توانایی درک مطلب را استفاده کنید. اگر بخواهم کمی متواضعانه‌تر بگویم، حداقل من نمی‌توانم، من دوست دارم در محتوای کتاب غرق شوم و چنان وارد جزئیات ماجرای کتاب و ایده‌های آن بشوم که شب‌ها خوابی درباره محتوی کتاب ببینم (تقریبا همیشه کتابها را اینطور می‌خوانم، یادم می‌آید که موقع خواندن متنی درباره تاریخ روم چنان وارد جزئیات شدم که شب‌ها خواب می‌دیدم از سنای روم برایم دستوری آمده برای فتح سرزمینی دور! یا موقع خواندن تاریخ حوالی 1299، شب در خواب با افسران قزاق در حال کودتا در تهران بودیم!)

راستش پژوهش را هم همینطوری دوست دارم، جدیدا که فرصت یافتم به دور از هیاهوی معمول، در فیزیک عمیق شوم و اصطلاحا «پژوهش» کنم، دوباره یادم آمد آن چیزی که واقعا دوست دارم پاسخ دادن به سوالات بی‌پاسخ جامعه علمی نیست، عمیق شدن و یاد گرفتن و واضح کردن قسمت‌هایی از دانش فیزیکم است که حس می‌کنم واضح نیستند یا به اندازه کافی آن را خوب نمی‌فهمم ( و طبیعتا آن قسمت‌هایی که به نظرم مهم هستند). سوالاتی ساده در این حد که تقریب سیال کامل از کجا می‌آید یا این که فرمول آنتروپی شنون چه توجیهی دارد و ... . گرچه بیشتر این سوالات را احتمالا جایی در جامعه علمی کسی پاسخ داده و بررسی کرده ( و معمولا با کمی جست و جو آنها را پیدا می‌کنم) اما فهمیدن شخصی آنها و بازگرداندن آنها به زبان شخصی خودم برای خودم بسیار جالب و مفرح است. البته باید پژوهش هم بکنم! به هر حال موسسه پول مفت به ما نمی‌دهد، اما روش پژوهش من هم اکثرا حول همین است، یا این سوالات جالب را حوالی پژوهشی مشخص انتخاب می‌کنم یا این که اگر خوش شانس باشم پژوهش را حول بعضی از این سوالات انتخاب می‌کنم (هنوز آنقدر بعضی سوالاتم را خوب نپخته‌ام که این کار را بکنم، امیدوارم در این مدت حضورم اینجا موفق بشوم که بالاخره پژوهش‌هایی را حول بعضی سوالات عمیقم شروع کنم).

پ.ن: مدتها بود ننوشته بودم! بخشی از آن تقصیر توییتر است، جدیدا بیشتر تکانه‌های لحظه‌ای و ایده‌های ذهنی ناگهانی‌ام را آنجا خالی می‌کنم، نمی‌دانم شاید خوب هم نیست، بهتر است برگردم به نوشتن طولانی، این نوشته حالا لذت زیادی به من داد. شاید بعدا از فیزیک و سوالاتم بیشتر بنویسم.

پ.ن2: دنبال حساب توییترم نباشید! ناشناس می‌نویسم، اول به خاطر ملاحظات امنیتی از ترس نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی چنین کردم، حالا  ترس از مخالفان جمهوری اسلامی و فرهنگ زامبی‌وار آنها هم به آن اضافه شده! فضای سیاسی توییتر واقعا ربطی به سیاست ندارد، بیشتر صحنه عقده گشایی طرفین است تا بحث تقابل نیروهای سیاسی.

*به نظرم ما آدم‌ها در سطح ناخودآگاهمان ایده‌های بدیعِ زیادی داریم اما بیان کردن منطقی آن ایده‌ها و دلیل آوردن و توضیح دادن آنها کاری است که به این آسانی رخ نمی‌دهد، به نظرم یکی از مهمترین کارهای فیلسوفان بیان این ایده‌ها با ادبیاتی مناسب و قانع کننده است. فی‌المثل احتمالا ایده‌های مارکس  را خیلی از متفکران و حتی خارج از اهالی قلم (مثل سیاست‌مداران و امپراتوران) داشته‌اند و بخش‌های مختلفی از آن را حس کرده‌اند اما اولین بار این مارکس بود که آنها را بر بستری فلسفی و منسجم نشاند و با کلماتی قابل فهم و به صورتی واضح بیان کرد و صد البته این وضوح و انسجام باعث شد بتواند بسیار عمیق‌تر حرف بزند. همین موضوع به نظرم در مورد ریاضی هم صادق است، ریاضی‌دان خوب کسی است که می‌تواند شهودهایش را بر بستری فرمال و صوری سوار کند طوری که بقیه هم قانع شوند، همان چیزی که به آن می‌گویند «اثبات قضیه».

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۳/۰۱/۲۰
احسان ابراهیمیان

نظرات  (۱)

۲۰ فروردين ۰۳ ، ۰۹:۲۹ عطاملک | قرارگاه سایبری

سلام

ایام به کام

در اپلیکیشن های پادکست هم میتونید کنترل خوبی به پخش پادکست داشته باشید مثل سرعت پخش یا ادامه از جای قبلی و ...

ازتون دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده دلنوشته هاتون از شبکه اجتماعی ویترین استفاده کنید

+ الان نام کاربریتون ازاد است

ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی