چرخش ترل-پنروز
انقباض لورنتس یکی از اثرات جالب نسبیت خاص است که جز مباحث درسی لازم برای نسبیت خاص بوده و هر دانشجوی نسبیتی باید آن را بلد باشد. خلاصهاش این است که اجسام در حال حرکت کوتاهتر و فشردهتر میشوند. این اثر واقعی است، یعنی اگر یک نردبان 10 متری را به اندازه کافی سریع حرکت دهیم (نزدیک به سرعت نور) این نردبان میتواند درون گاراژی به ابعاد 5 متر جا بگیرد، یعنی لحظهای وجود دارد که کل نردبان درون گاراژ است. مجموعهای از متناقضنماهای جذاب هم در نسبیت حول این موضوع وجود دارد (از جمله پارادکس گاراژ و نردبان!).
اما نکته جالب اینجاست که معنای ناظر در نسبیت کمی عجیب است، ناظر نسبیت خاصی شبکه عظیمی از خطکشها و ساعتهای همزمان شده است نه کسی که واقعا در حال «تماشا» است، از قضا از نظر کسی که واقعا یک گوشه نشسته و به کمک فوتونها در حال تماشای اوضاع است، انقباض لونتس به چشم نمیآید بلکه چیزی که میبیند چرخش اشیا است. این اثر را من مدتها پیش نیز شنیده بودم اما گمان میکردم نشان دادن این موضوع چندان کار آسانی نباشد، چند روز پیش به دلیلی کاملا بیربط دوباره به این مسئله فکر کردم (به خاطر محاسبه اثرات رصدی کیهان ناهمسانگرد!) تلاش کوتاهی کردم و پس از چند ساعت ضرب و تقسیم و در نهایت تصمیم گرفتن برای ساده سازی مسئله، ناگهان دیدم که میتوان بسیار ساده آن را به دست آورد. نتیجه آن شد این یادداشت کوتاه:
پ.ن1: میتوانید از اینجا بیشتر در باره این اثر بخوانید، در این لینک چند تصویرسازی جالب درباره این چرخش نیز قرار دارد.
پ.ن2: این معنای عجیب و غریب ناظر در نسبیت خاص دوباره ذهن من را قلقلک داد تا به موضوع ناظر بیشتر فکر کنم.
راستش متاسفانه من از دوران مدرسه تا به حالا در درک سرعت مشکل داشتم. منظورم این هست که برای فهمش تلاش کردم ولی از حداقل راهنمایی تا حالا نمیتونم بفهممش. گیجی من هم دقیقا سر همین «نسبی» بودن سرعت هست. منظورم نسبیت انیشتین نیست. منظورم این هست که دو ماشین همسرعت نسبت به هم ساکن هستن ولی نسبت به ناظر روی زمین متحرک. نسبی بودن به معنای واقعی رو میگم.
تو راهنمایی مشکلم این بود که نمیفهمیدم زمانی که میگم خورشید مرکز منظومهست و زمین مرکز جهان نیست یعنی چی. چون اگه همه چیز نسبیه پس میشه هر نقطهای رو در جهان مرکز گرفت.
همین باعث شد درباره سرعت گیج بشم. چون به خودم گفتم الان من نسبت به یه سیارهای احتمالا دارم با سرعت بسیار زیادی حرکت میکنم. بعد به خودم گفتم پس من نسبت به پرتو نوری که داره ازم دور میشه، دارم به سرعت نور دور میشم. پس اگه اون پرتو نور رو مرکز بگیریم من دارم با سرعت نور حرکت میکنم.
همین باعث گیجی من شد. پارادوکس دوقلوها مسئله بزرگی برام بوده و هست. بارها و بارها شاید دهها ویدئو یوتیوب و مقاله دربارش خوندم ولی نتونستم بفهمم. آخرش تسلیم شدم.
در این جا هم وقتی گفتین طول نردبان کم میشه اولین سوالی که از خودم پرسیدم این بود که چرا طول نردبان کم میشه؟ چرا طول گاراژ کم نمیشه؟ مگه سرعت نسبی نیست؟ و باز نمیفهمم.