پی‌آمد

پی‌آمدِ آنچه بر من می‌گذرد

پی‌آمد

پی‌آمدِ آنچه بر من می‌گذرد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

می‌دانم احتمالا در این اوضاع و بعد از آن اظهار خشم‌هایم که پاکشان کردم به نظرتان مسخره می‌آید ولی من واقعا این کلیپ را دوست دارم، غیر از آهنگِ خوبش، این که یک بنده خدایی از ترکیه یک ترانه فولکلور فنلاندی را می‌خواند و یک بنده خدای دیگری از آفریقای جنوبی به همراه خانمش روی آن ریمیکسی درست می‌کند و یک گربه‌ای هم از نمیدانم کجا روی آن هِد میزند دو سرخوش دیگر سازی دیگر روی آن می‌نوازند تا حدی حال مرا خوب می‌کند. حالا که نه از این خشمم سودی هست و نه به کارم می آید بهتر که بنشینم و صبر پیش گیرم، دنباله تِز خویش گیرم.

 

پ.ن1: یک بنده خدایی زیر کلیپ کامنت داده سطح همکاری بین‌المللی این کلیپ از سطح همکاری جاری در سازمان ملل هم بیشتر است، با او موافقم!

 

پ.ن2: باید تز را سریع تکمیل کنم و تا قبل از عید دفاع کنم، امیدوارم برسم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۰ ، ۲۰:۳۷
احسان ابراهیمیان

اون موقعی که دلم گرفته بود و زمان غروب موقع برگشت بود، چشم نگران و مضطربم بی‌اراده دنبال یکی می‌گشت و سینه‌ام سنگین بود، گفتم بذار با آهنگِ شعر این لحظات رو رد کنم اما یه‌هویی و بی‌مقدمه یه صدای آشنایی، یه صدای خیلی دور اما خیلی آشنایی، با نغمه‌ی سازی که هم‌نوای کلامش بود این شعرو توی گوشم خوند:


یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست، جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست.....
یا رب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین، در یکتای که و گوهر یک دانه کیست

بعدش توی دلم پیچید که پس شاید دست ما اینقدرا هم که فکر میکنیم ازش دور نیست.

 

زندگی واقعا عجیبه، مرگ عجیب‌تر...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۰۰ ، ۲۳:۳۴
احسان ابراهیمیان