کاش مردم نیامده بودند
گرچه تصورم این است که حتی با تایید صلاحتهای دست و دل بازانه شورای نگهبان، شور خاصی در قشر خاکستری برای رای دادن وجود نداشت و احتمالا خیلی زیاد در این انتخابات خسته کننده (که بیشتر به انتصابات شباهت دارد) کاندیدایی اصولگرا برنده می شُد، به هر جهت این نوشته ای که جعفر شیرعلی نیا در تلگرامش نوشته نشان می دهد که شورای نگهبان کاملا به قول ماشین لرنینگ کارها به خوبی train شده است و جای هیچ احتمال ریسکی باقی نگذاشته:
در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۲
کمتر از ۱۷ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند.
چهار سال بعد، در انتخابات سال ۷۶، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند.
آرای خاتمی حدود دو برابر منتخب دورهی پیش بود و حدود ۴ میلیون رای بیش از کل مشارکت سال ۷۲ تنها به خاتمی رسید.
خاتمی در شرایطی پیروز شد که از ماهها پیش از انتخابات، کمتر کسی در ریاستجمهوری رقیب او تردید داشت. در آن انتخابات حتی برخی از اعضای شورای نگهبان آشکارا از رقیب خاتمی حمایت کردند.
سال ۷۷، یک سال بعد از انتخابات ریاستجمهوری، بنا بود انتخابات خبرگان رهبری برگزار شود.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ نوشته که احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، به او گفته است: «نیازی به تبلیغ زیاد و رقابت و وسعت حضور مردم در پای صندوقهای رای نیست.» و گفت کاش این کار در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ هم نشده بود.
(در جستجوی مصلحت، ص ۳۲۹)
پ.ن: جعفر شیرعلی نیا را دنبال کنید، در میان اسناد و خاطره ها و روایتهای کاملا قابل استناد چیزهای جالبی پیدا می کند.
من قبلا گفتم گذار از جمهوری اسلامی بیحاصل و حتی خطرناکه (بدون تربیت و فلسفه) ولی چارهای نموند. مشارکت حداقلی به خودی خود کنش بیهودهایه، اما میشه به عنوان یک حرکت جمعی و وحدتساز (در جامعه [به قول حسین درخشان] کوفی ایران) نگاه کرد برای اتفاقات بعد.