دهه هشتادیها و بقیه
یکی از ترندهای جالب این روزها واکنش به دهه هشتادیها و نقش آنها در وقایع جاری است. بیپرده بگویم تا به حال واکنش منطقی یا تحلیلی عقلانی راجع به دهه هشتادیها (یا به طور دقیقتر نسلی که از حدود 75-76 شمسی شروع میشود) ندیدهام. اغلب واکنشها یا تعریف و تمجید افراطی از هوش و آگاهی و آزاد بودن این نسل است، یا تحقیر رک و سرکش بودن و راحتطلبی این نسل که من احساس میکنم هر دوی این واکنشها صرفا فرافکنی (پروجکت کردن) عقدههای گویندهها است و نه واقعیتی فراگیر در باره این نسل (در واقع تنها مقالهی قابل خواندنی که در باره این نسل و به طور کلی تفاوتهای نسلی دیده ام این مقاله است)
من ارتباط معنیداری با این نسل ندارم که آنها را مقایسه کنم، ارتباط من بیشتر از طریق کلاسهای المپیاد است که جامعهای به شدت بایاس است و اصلا نمیتوانم آنها را نماینده دهه هشتادیها فرض کنم، در واقع من حتی از نظر بیپروایی یا صراحت تفاوت اساسی بین این بچهها و هم نسلان خودم ندیدهام (نسلهای قبلی را هم که اصولا ندیدهام) که شاید به خاطر همین جامعه گزینششدهای باشد که با آنها در ارتباط بودهام. حدس میزنم این نسل تا حدی واقعا رک و رها از قید و بندهای سنتی و عرفی جامعه ما است و کمتر به ظاهرسازی و تعارفات گذشته پایبند است، به دلیل گسترش اینترنت هم به احتمال زیاد واقعا «اطلاعات» بیشتری از دنیا دارند. اما ابدا ایدهای درباره آگاهی یا هوش یا سطح عقلانیت یا حتی توانایی تفکر انتقادی آنها ندارم، حدس خام و محافظهکارانه من این است که از این جنبهها تفاوت معناداری با گذشته خود ندارند ولی خب، هم کمّی کردن اینها یک بحث است و هم اندازه گرفتنشان یک بحث، خوشحال میشوم اگر داده آماری در این باره ببینم.
این دادهی آماری نیست، ولی یک گفتوگو و تفسیریه که نکتههای جالبی داره:
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AE%D8%A8%D8%B1-64/3905991-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D9%86%D8%B3%D9%84-%DA%AF%DB%8C%D9%85%D8%B1%D9%87%D8%A7