یک عدد غار مورد نیاز است
دوست دارم از سیل پیامها و زنگها و ایمیلها چند روزی فرار کنم به جایی و به همه بگویم که فعلا فعلاها به من زنگ و پیام و غیره نزنید. کاش میشد، فعلا که درگیر گرفتن وام برای خریدن خانه و نوشتن مقاله ای که بقیه دنیا هم دارند کم کم به ما می رسدن و طراحی کنترلری که چند سالی میشود بقیه هم ساخته اند هستم، اینها همه کنار یاد گرفتن بعضی مباحث برای تدریس دینامیک کهکشان و تحلیل داده های دو پروژه که خیلی وقت است مانده و چند پروژه ای که ته ذهنم برای عکاسی نجومی دارم روی سرم آوار هستند. کارهای عادی و لازم زندگی هم که بماند. دیگر چه وقتی برای یاد گرفتن و لذت بردن آنچه دوست دارم باقی می ماند؟ گاهی همه اینها را میپیچانم و دست به محاسباتی میزنم که شیطنت و کنجکاوی فیزیکیام را ارضا کنم، بعضی وقتها گوشی را روی حالت هواپیما میگذارم تا راحت باشم اما در کل زیاد طولانی نمی شود.
به یک تنهایی عمیق نیاز دارم، تا خودم را سر و سامان دهم، حداقل یک ماه.
این نوشته باعث شد حالا که موقعیتش برام هست، به یک دوره سکوت و تنهایی عمیق فکر کنم، چون که شاید یکروز مثل شما همینقدر شلوغ باشم و فرصتش پیش نیاد که بخوام تجربهش کنم. :")